بررسی وضعیت کمی و کاربرد ابزارها و رشته های ورزشی در ایران باستان

بررسی وضعیت کمی و کاربرد ابزارها و رشته های ورزشی در ایران باستان

admin
0

در شاهنامه نیز از سلاح های محدودی مانند تیرو کمان، شمشیر و تیغ، نیزه، خنجر، کمند، کلاه و زره، ژوبین، سپر، تبر، تبر زرین، وسایل دفاعی( خود، کلاه خود، زره، تاج ) و وسایل ایمنی و حفاظتی از قبیل ساعد بند، بازو بند و کمر بند که هرکدام از این ها به گونه ای برای اهداف رزمی- نظامی مورد استفاده پهلوانان و قهرمانان ایران قرار گرفته است.

 

دکتر رحیم رمضانی نژاد1 -جواد مهربانی2 - بهرام بهرامی پور3 - آمنه بیداریان4 - سید محمد نیازی5 

 


چکیده
 یکی از روشهای شناخت پیشینه و ریشه های ملی و همچنین حفظ هویت تاریخی و فرهنگی ورزشی کشور، بررسی ابعاد مختلف فعالیت های بدنی و نظامی- ورزشی در ایران باستان است. هدف تحقیق حاضر، شناسایی انواع ابزارها و رشته های ورزشی متداول درایران باستان با استفاده از تحلیل محتوای 9 جلد شاهنامه فردوسی و سایر تحقیقات مربوط به آن می باشد. ضمناً در مورد هریک از ابزارها و رشته های ورزشی، ابیاتی از شاهنامه به عنوان نمونه انتخاب و ارائه شدند. یافته های تحقیق نشان داد از بین 13 ابزار نظامی – ورزشی که 3571 بار در شاهنامه تکرار شده است، شمشیر و تیغ، تیر و کمان به ترتیب با 26 درصد و 20 درصد تکرار مهمترین ابزار نظامی- ورزشی ایرانیان را تشکیل داده است. از بین 7 ورزش رایج که 374 بار در شاهنامه تکرار شده است، ورزش شکار، پیاده روی و چوگان به ترتیب با 30 درصد، 25 درصد و 11 درصد تکرار جرء ‌مهمترین فعالیت های بدنی ایرانیان بود. از بین 6 فن متداول در ورزش بیشتر فنون به ورزش کشتی اختصاص داشت که فن کمر یا کمرگیری با 80 درصد تکرار در رتبه اول بود. علاوه براین بررسی ویژگی های رزمی- ورزشی پهلوانان شاهنامه نشان داد که از بین 4755 تکرار این ویژگیها، ویژگی سوار و سوارکاری با 23 درصد تکرار در رتبه اول قرار دارد. این یافته ها، ‌تنوع و مهارت ایرانیان در استفاده از ابزارها و فنون مختلف ورزشی- نظامی نشان می دهند.

واژه های کلیدی: شاهنامه، مهارت های نظامی- ورزشی و صفات رزمی


مقدمه
تربیت بدنی و ورزش بخشی از میراث فرهنگی کشور است که بررسی آن از وضعیت تاریخی و اجتماعی- فرهنگی ایران جدا نیست. به ویژه با بررسی تعلیم و تربیت ایران باستان می توان اطلاعات خوبی را در مورد ریشه ملی تربیت بدنی جست. بررسی تحولات تاریخی و فرهنگی ایران به منظور شناخت و احترام به هویت ملی و مبانی تاریخ تربیت بدنی و ورزش ازجایگاه ویژه ای برخوردار است. با این وجود، بسیاری از زمینه های تاریخی و فکری ورزش ایران کاملا مورد شناسایی واقع نشده است. بررسی وضعیت تربیت بدنی و ورزش در دوران گذشته و به ویژه در دوران قبل از اسلام می تواند راهبرد و چشم اندازی برای ورزشکاران حال و آینده کشور باشد. اطلاعات و یافته های این تحقیق می تواند مقدمه ای برای آشنایی با وضعیت تربیت بدنی و ورزش آن دوران باشد، تا ضمن حفظ میراث گذشتگان بتوان تحول و تکامل آن میراث را در جامعه ورزش ارتقاء بخشید. در تاریخ و فرهنگ تعلیم و تربیت ایران باستان، تربیت بدنی و ورزش در بعد نظامی، تندرستی ( بهداشت و نیرومندی) وقتی تربیتی در الویت بالایی قرار داشت، البته اولین الویت مربوط به بعد نظامی – رزمی ورزشی بود (16). چون اساس و ریشه شکل گیری رشته های ورزشی به مهارت های نظامی – ورزشی مرتبط می باشد. حتی کسب موفقیت های بی شماری را ایرانیان در جنگ و تربیت مردانی سلحشور و نیرومند با استفاده از همین مهارت های نظامی و به ویژه با استفاده از ابزارها و ادوات متداول در این فرهنگ بدست آمده است (9). ایرانیان در فعالیت های بدنی و رزمی مختلفی شرکت می کردند و تنوع این فعالیت ها را نیزگسترش می دادند (8). ازبعد تربیتی نیز آموزش انواع مهارت ها و رشته های ورزشی در نظام تربیتی ایران باستان به طور عملی و واقعی وجود داشت و حتی تاثیر تربیتی آن توسط اندیشمندان مختلف اسلامی مورد تاکید قرار گرفته است. کیکاوس بن اسکندر در مسائل اخلاقی و آداب و رسوم زندگانی عملی از جمله مزاح، نرد، و شطرنج، گرمابه رفتن، شکار کردن، چوگان زدن و امانت نگه داشتن و غیره سخن گفته است. ازنظر کیکاوس، برنامه تحصیلات باید جامع و از هر عملی مقداری آموخته شود. موادی را که صریحا ذکر می کند عبارت است از قرآن، اخلاق، ادب و دانش، هنر و زوبین بکاربردن، سواری و شنا است. مثلا کیکاوس بن اسکندر در لزوم شنا بیان می کند، چون ازسلاح آموختن فارغ گردی باید که فرزند را شنا بیاموزی و در باب 37 قابوسنامه در پروردن فرزند تاکید شده است که به فرزندان نامی نیکو دهند و پس از تعلیم قرآن، سواری و طرز استعمال سلاح و راه نگهداری آن را بیاموزند، پس به آنها فن شنا کردن، تیر و ژوبین اندازی، نیزه بازی، چوگان زدن، کمال افکندن و دیگر هنر ها بیاموزند (15). تحقیقات در مورد جنبه های مختلف تاریخ و فرهنگ ورزش ایران بسیار اندک و انگشت شمار است. این مطالعات و بررسی ها نیز عودتا به صورت عمومی و کلی انتشار یافته است.
تا قبل ازدوره پهلوی، کتاب یا رساله ای تحت عنوان تاریخ ورزش ایران وجود نداشت، تا اینکه سیروس جاوید در سال 1340، رساله ای با عنوان تاریخ ورزش و تربیت بدنی در ایران از ابتدا تا ظهور اسلام تنظیم و به دانشکده ورزشی کلن تقدیم کرد و در این رساله با ذکر دلائل متعدد علمی، ادعا شده است که ریشه بازی های المپیک یونان در ایران بوده و در این سرزمین بازی ها و جشن های ورزشی پایه گذاری شده و سپس به کشور یونان منتقل گردیده است.
اولین کسی که در ایران اقدام به نوشتن تاریخ ورزش کرد و در این امر پیش قدم شد، مهران است. ایشان از سال های 1320 هجری به بعد برای پیشرفت رشته های مختلف ورزشی در ایران کوشش خستگی نا پذیری داشت. از جمله کسانی که شاید اولین بار اقدام به جمع آوری  و شرح زندگی پهلوانان کرد نیکخو بود، وی از سال 1323 تحت عنوان (( تاریخچه پهلوانان ایران)) در نیرو راستی مطالبی را درج می کرد. یکی دیگر ازتاریخ نویسان ورزش،  صدری است. وی کتابی بنام تاریخ ورزش نگاشت که در مورد تاریخچه ورزش جهان و تاریخ ورزش ایران مطالب ارزنده ای نوشت. پرتو بیضایی در مورد تاریخ ورزش ایران قدمی محکم و اساسی برداشت و کتابی بنام تاریخ ورزش باستان ایران به رشته تحریر در آورد این کتاب بهترین و جامع ترین کتابی است که تاکنون در زمینه تاریخ ورزش ایران نوشته شده است (7). آیریا و بهرام با تدوین جزوه درسی تاریخ تربیت بدنی و ورزش برای دانشجویان رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی، وضعیت ورزش ایران را در قبل و بعد از اسلام مورد بررسی قرار دادند (1). جواد کریمی در پنج صفحه از کتاب خود، فرهنگ تعلیم و تربیت ورزشی ایران باستان را بررسی کرد و از شاهنامه نیز به عنوان یک منبع بررسی فرهنگ ورزش ایران نام برده است. البته در هیچ از یک این مطالعات، موضوع فرهنگ تربیت بدنی و ورزش در ایران ( قبل و بعد از اسلام ) مورد توجه قرار نگرفته بود.
فرهنگ ورزش در شاهنامه عنوان رساله سعید مدنی است که در این رساله بخاطر کمبود منابع و ماخذ علمی و دقیق، اصل و تکیه کار روی شاهنامه متمرکز و اطلاعات این کتاب با 2 بار خواندن شاهنامه و تقسیم بندی موضوعی مورد نظر مانند ورزش، پرورش جسم و تربیت بدن، پهلوانی و غیره انجام شده است (20). خوشکام در رساله کارشناسی ارشد خود، ضمن بررسی معنی و مفهوم تربیت بدنی، بازی و ورزش و با استفاده ازفرهنگ های فارسی و اشعار نشان داده است که بازی ها و ورزش های نظامی ایران مانند سایر تمدن ها با اهداف نظامی، بهداشتی یا تفریحی، بخش مهم و با ارزشی از فرهنگ ایرانیان می باشد. در این رساله، انواع بازی ها و رشته های ورزشی، ویژگی ها و نحوه اجرای چوگان، شکار، سواری، ابزارها و ادوات ورزشی مانند اسب، زین، لگام، نعل، تیروکمان، شمشیر، نیزه، خنجر، گرز و کمند با استفاده از اشعار شاعران تا قرن 5 هجری (دیوان رودکی، شاهنامه فردوسی، دیوان کسایی، مروزی، دیوان فرخی سیستانی، دیوان عنصری بلخی، دیوان منوچهری دامغانی، گرشاسب نامه، دیوان تبریزی، دیوان ویس و رامین و دیوان ناصر خسرو) مورد بررسی قرار گرفته است (9). محمد نیکوبخت، در کتاب خود توانسته است، با استفاده از اشعار شاهنامه و سایر شعرا بخشی از فرهنگ ورزش در ایران را نشان دهد (13). با این وجود، به نظر می رسد که فرهنگ تربیت بدنی و ورزش باید از جنبه های مختلف بررسی گردد. به همین دلیل، هدف تحقیق حاضر، بررسی انواع بازی ها و ورزش های نظامی و ابزار و ادوات مورد استفاده ایرانیان در شاهنامه فردوسی می باشد. ابزار ها و فنون ورزشی نیز بخشی از فرهنگ ورزش قلمداد می شوند و نه فقط نمادی از دلاوری و سلحشوری ایرانیان محسوب می شود، بلکه می تواند جنبه های مختلفی از آنها را نیز مورد شناسایی قرار داد.

روش اجرای تحقیق و جمع آوری اطلاعات
این تحقیق از نوع تاریخی- توصیفی و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و استفاده از مراکز اطلاع رسانی و مراجعه به مقالات و پژوهش های صورت گرفته توسط صاحب نظران و محققان ادبیات و به ویژه شاهنامه نویسان بوده است. چون منبع اصلی تحقیق، شاهنامه فردوسی می باشد، بنابراین 9 جلد از اشعار کامل شاهنامه به طور دقیق توسط محقق مرور گردید، شاهنامه مورد استفاده در این تحقیق از انتشارات دانش، چاپ مسکو بوده است که از اعتبار و اتفاق نظر بیشتری در میان متخصصان برخوردار است. روش جمع آوری اطلاعات بدین صورت بود که ابتدا پس از تعیین متغیرهای مختلف تحقیق شامل ادوات، فنون و مهارت های ورزشی به ترتیب جلد اول الی نهم مطالعه شد. همچنین ابزارها، فنون و مهارت های ورزشی توسط نرم افزار و سیستم رایانه ای مورد جستجوی دقیق و کامل قرار گرفت و شمارش گردید به گونه ای که حتی دقت لازم به عمل آمده است که متغیر های مورد نظر با ترکیبات شبیه خود مورد محاسبه قرار نگیرد و سپس این متغیرها بر اساس دوره های مختلف تاریخی شاهنامه طبقه بندی شد. سپس ابیاتی از هر صفت و متغیر انتخاب شد که جنبه های مختلفی از آن مانند آموزش، انواع و شکل ابزارها و غیره را در بر می گرفت. یقینا درک و تفسیر برخی از مفاهیم و بیانات فردوسی در شاهنامه نیاز به دانش و تخصص زبان ادب فارسی داشت، به همین منظور مفاهیم و متغیر های ساده ای انتخاب گردید تا جنبه ظاهری و صوری آن مورد توجه باشد و در رشته تربیت بدنی و ورزش کاربرد داشته باشد و همچنین انتخاب این متغیرها با توجه به مطالعات گوناگون و اهمیت ویژه ای که این متغیرها در مقالات و پژوهش های صاحب نظران و محققان متخصص ادبیات و شاهنامه داشته است، انتخاب گردیده است. از یافته های سایر منابع و مقالات نیز به عنوان زمینه و مقدمه یا شاهدی بر یافته های این تحقیق به صورت تحلیلی و تفسیری استفاده شده است. در شاهنامه سه دوره تاریخی به ترتیب اساطیری، پهلوانی و تاریخی وجود دارد، که دوره اساطیری از آغاز نامه تا عهد فریدون است و دوره پهلوانی با قیام کاوه آهنگر علیه ضحاک شروع می شود و به پادشاهی بهمن اسفند یار ختم می گردد و دوره تاریخی از داراب تا پایان نامه شاهنامه می باشد. در دوره اساطیری، 1 دوره غیر شاهی، 5 دوره شاهی و در دوره پهلوانی، 12 دوره پادشاهی، 13 دوره غیر پادشاهی و در دوره تاریخی، 1 دوره غیر پادشاهی و 33 دوره پادشاهی قرار دارد (11).
طبقه بندی اشعار فردوسی بر اساس دوره های تاریخی و پادشاهی انجام گرفته است. اشعار مربوط به ابزارها و ادوات، فنون و مهارت های ورزشی بر اساس شماره جلد شاهنامه، دوره تاریخی، نوع پادشاهی و صفحه مورد نظرطبقه بندی گردیده است. یافته های این تحقیق به روش تجزیه و تحلیل و مقایسه توصیفی متغیرهای تحقیق صورت گرفته است. اهمیت، انواع و آموزش هر یک از ابزارها و مهارت های ورزشی در دوره های تاریخی شاهنامه مورد بررسی قرار گرفته است.
در این تحقیق منظور از ابزار و ادوات نظامی- ورزشی آن دسته از وسایل و ابزار هایی که ایرانیان برای دفاع یا حمله در نبرد های دو نفره و گروهی و یا در تمرینات و فعالیت های ورزشی استفاده می کردند. در این تحقیق تیر و کمان، شمشیر و تیغ، خنجر و کمند، زوبین و غیره جزو ابزار و ادوات نظامی- ورزشی در نظر گرفته است که بیشتر جنبه ورزشی و قهرمانی دارد. همچنین منظور از فنون، ورزش ها و بازی ها آن دسته از فعالیت ها، تمرینات و فنونی که ایرانیان برای انجام مسابقات و آمادگی برای حضور در نبرد های دو نفره و گروهی مانند کشتی و مشت زنی، اسب سواری، تیر اندازی، شنا، دو، کوهپیمایی و شکار انجام می دادند. در این تحقیق آن دسته از فعالیت ها، فنون و تمرینات مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است که بیشتر جزء فعالیت ها و ورزش های کنونی رایج می باشد.


بررسی اشعار شاهنامه نشان داد که واژه ورزش ، فقط 4 بار تکرار شده  و عمدتا به معنای شغل، کار، پیشه، زراعت یا فعالیت اصلی زندگی، به کار رفته است. علاوه بر واژه ورزش از واژه زورخانه و سایر ترکیبات ادبی مربوط به آن ( زور- خانه زور ) در شاهنامه مشاهده نگردید.
در شاهنامه فردوسی از ابزارها و ادوات مختلف جنگی یاد شده است که برخی از این ابزارها و ادوات در تمرینات و فعالیت های ورزشی مورد استفاده قرار می گرفت، اگر چه تفکیک این ابزارها از فعالیت های ورزشی مربوط به آن دشوار و حتی شاید نادرست باشد، ولی در این بخش ازیافته ها تفکیک صوری ابزارها و ادوات از بازی ها و ورزش های رایج ممکن است مفید باشد و بهتراست، قبل از تقسیم بندی دشوار ابزارها از مهارت ها و فنون با تنوع و ترکیب این ابزار ها و مهارت در شاهنامه فردوسی آشنا شد. همان طور که تفکیک پهلوان از محیط او دشوار است، تفکیک پهلوان از وسایل و ابزارش دشوار است، اگر چه در شاهنامه می توان با ابزارهایی آشنا شد که ایرانیان باستان برای دفاع و حمله در نبرد های دونفره، گروهی و همچنین در تمرینات و فعالیت های ورزشی خود از آنها استفاده می کردند، ولی به نظر می رسد فردوسی برای ابزارهای مورد استفاده هر پهلوان ویژگی خاصی  قائل بوده است یا آن ابزارها برای هر پهلوان دارای کارکرد یا ارزش ویژه ای داشته است. حتی از آنها به صورت نمادین و سمبولیک برای توصیف صفات قهرمان وضعیت نبرد و غیره استفاده کرده است. بررسی شاهنامه نشان می دهد که از نظر کمی وسایل و ابزار نبرد به سلاح های شخصی محدود بوده و در بیشتر نبرد های فردی یا گروهی از آنها استفاده می شده است. در شاهنامه نیز از سلاح های محدودی مانند تیرو کمان، شمشیر و تیغ، نیزه، خنجر، کمند، کلاه و زره، ژوبین، سپر، تبر، تبر زرین، وسایل دفاعی( خود، کلاه خود، زره، تاج ) و وسایل ایمنی و حفاظتی از قبیل ساعد بند، بازو بند و کمر بند که هرکدام از این ها به گونه ای برای اهداف رزمی- نظامی مورد استفاده پهلوانان و قهرمانان ایران قرار گرفته است. جدول 1 وضعیت کمی ابزارهای مورد استفاده در شاهنامه را بر اساس دوره های تاریخی نشان می دهد. بر اساس اطلاعات این جدول، 13 ابزار و آلت نظامی حدود 3571 بار در شاهنامه تکرار شده است که به ترتیب شمشیر و تیغ(26./.)، تیر و کمان (20./. )، اسب(5/17./.) و گرز، تبر و تبر زن (14./.) دارای بیشترین فراوانی و نیزه(10./.) خنجر، دشنه، کارد(5/ ./.) و ژوبین(12./.) و کمند(5/ ./.) دارای کمترین فراوانی است. استفاده از کلیه این ابزارها در دوره پهلوی بیشتر از دو دوره دیگر می باشد. ابیات ذیل، تنوع استفاده از این ابزارها را در میدان رزم نشان می دهد.
                      بفرمود تا صبح هندی درای                       به میدان پر آرند با کرنای
                    ابا نیزه و گرز و تیر و کمان                        برفتند گردان همه شادمان
                   کمان ها گرفتند و تیر و خدنگ                   نشانه نهادند چون روز جنگ
                   بپیچید هر کس به چیز عنان                      به گرز و به تیغ و به تیر و سنان
 شمشیر: یکی از ابزارهای اصلی جنگی و بسیار متداول بود که احتمالا با تیغه بلند و دسته مخصوص ساخته می شد و مانند خنجر دارای غلاف و نیام بوده است معمولا در اشعار فردوسی، تیغ، حسام، پرند وار و پرند به معنی شمشیر به کار رفته است که در این تحقیق صرفا واژه شمشیر و تیغ مورد بررسی قرارگرفته است در شاهنامه جنبه های مختلفی از آموزش، مهارت و نقش آن را در زندگی و جنگ مورد توجه قرار گرفته است (22).
                     هنوز از دهن بوی شمشیرآیدش             همی رای شمشیر و تیر آیدش
علاوه بر این در شاهنامه ابیاتی وجود دارد که نشان می دهد شمشیر جزء اموال با ارزش و ارزنده پهلوان، جلال و هیبت یا نمای قدرت و زور بوده است.
                      بیفکند دستش به شمشیر تیز          یکی باد بر خاست چون رست خیز
اهمیت شمشیر در شاهنامه به اندازه ای است که به آن سوگند خورده شده است.
                     به جان و سر شاه سوگند خورد      به خورشید و شمشیر و دشت نبرد
حتی در شاهنامه انواع مختلف تیغ و شمشیر ذکر گردیده است.
                      سکندر بیامد میان دو صف              یکی تیغ رومی گرفته به کف
تیروکمان: از متداول ترین و کاربردی ترین سلاح ایرانیان در دوران باستان بوده است که از آن برای شکار نیز استفاده می شده است. تیر را ابتدا با  نی و سپس با چوب گزو پیکان آن را فلزی می ساختند. کمان از چوبی نرم درست می شد و زه آن را نیز از پوست یا موی یا روده حیوانات درست می کردند (19). در اشعار فردوسی از سایر اجزاء یا متعلقات تیر وکمان و یا اسامی مشابه آن مانند تیر، خدنگ، پیکان و انواع مختلف آن، چوبه، کمان، اجزاءکمان، ترکش و تیر دان نام برده شده است.
                         سواری بیاموزد و رسم جنگ           به گرز و کمان و به تیر خدنگ
در ابیات زیر جنبه هایی از این مهارت مانند دقت، سرعت و سایر جنبه های رزمی و تفریحی بیان شده است.
                           نبیند چو او کس با بالا و زور          به یک تیر بر هم بدوزد دو گور
                           کمان را به زه کرد بگشاد بر              نبد مدغ را پیش تیرش گذر
 نیزه: از کهن ترین سلاح که در شکار و جنگ از آن استفاده می شد. این سلاح از چوبی بلند و محکم درست می شد که در سر آن آهن نوک تیزی قرار می گرفت نیزه های کوچکی نیز به نام ژوبین برای پرتاب به سمت دشمن و شکار متداول بوده است . مهارت در نیزه افکنی مانند سوار کاری، شمشیر زنی و تیر اندازی از نشانه های قدرت، سرعت و دقت در آن بوده است. ابیات ذیل برخی از جنبه های این ابزار را نشان داده است (5).
                        یکی نیزه زد برکمرگاه او                  که بگسست بنیاد پیوند اوی 
                         فروغ سر نیزه و تیر و تیغ                 بتابد چنان چون ستاره زبیغ (9).
خشت: نوعی نیزه کوچک بوده است که 7 مرتبه در شاهنامه تکرار شده است، این سلاح همان نیزه ولی به شکل کوچک و دوشاخه بوده است(5).
                       سپهدارهومان دمان پیش صف          یکی خشت رخشان گرفته بر کف
خنجر، دشنه و کارد: سه سلاح سرد و تقریبا مشابه در نبرد های تن به تن بوده است (22).
                      فرودآمد وخنجری برکشید                           سراسر بر اژدها بردرید
                       بگوتاسوارآورم زابلی                               که باشند با خنجر کابلی
                      ازایران وتوران اگرصدهزار                          بیایند گردان خنجر گذار (14).
گرز: از سلاح های جنگی سنگین بوده است که به قدرت و شجاعت زیادی نیاز داشته و تا زمان ساسانیان نیز رواج داشته است. فردوسی گرز یا گرزه را به پتک آهنگران تشبیه کرده است و آموزش این مهارت را مهم دانسته است و ابیاتی درباره آن سروده شده است (15).
                     بدوگفت رستم که گرز گران                    چو یاد آرد از یال جنگاوران
                      نه سگسارماند نه مازندران                      زمین را بشوید به گرز گران
                    جهان جوی برتخت زرین نشست               به سر بر یکی تاج و گرزی بدست (14).
کمند: از وسایل رزم و کمن اندازی نیز از فنون مهم جنگی ایرانیان بوده است که بیشتر توسط سوارکاران در نبرد های تن به تن بود، یا فرود از قلعه، دیوار و درخت و به دام انداختن حیوانات استفاده می شده است. بنا بر گفته فردوسی آموزش کمند جزء برنامه تعلیم و تربیت ایرانیان قرار داشت (21).
                     تهمتن ببردش به زابلستان                  نشستن گهی ساخت در گلستان
                     سواری و تیر و کمان و کمند          عنان و رکیب و چه و چون و چند
                    ز بیداد و داد و ز تخت و ز کلاه         سخن گفتن و رزم و راندن سپاه
                    هنر ها بیاموختش سر به سر             بسی رنج برداشت کامد به بر(14).
ادوات و ابزار های بسیار دیگری نیز در شاهنامه نام برده شده است از قبیل تیرو کمان، شمشیر و تیغ، نیزه، خنجر، کمند، کلاه و زره، ژوبین، سپر، تبر، تبر زرین، وسایل دفاعی (خود، کلاه خود، زره، تاج) و وسایل ایمنی و حفاظتی از قبیل ساعد بند، بازو بند و کمر بند که هرکدام از این ها به گونه ای برای اهداف رزمی- نظامی مورد استفاده پهلوانان و قهرمانان ایران قرار گرفته است.از جمله مهمترین و با ارزش ترین وسیله جنگی ورزشی و تفریحی و کاری برای ایرانیان اسب بود که در بسیاری از نبرد های گروهی و تن به تن و امور مختلف نقش محوری داشت. صرف نظر از رخش که آن را می توان یکی از قهرمانان شاهنامه در نظر گرفت، فردوسی ابیات زیادی در مورد اهمیت اسب، ارزش داشتن اسب خوب، قدرت و نقش های چند گانه آن سروده است.
                       چو داری به دست اندرون خواسته         ز زور و سیم و اسپان آراسته 
ابیات زیر نیز انواع نژاد اسب را در شاهنامه نشان می دهد
                      تن دشمن تو چنین خفته باد               که او خفت بر اسب توری نژاد
                      ز اسبان چینی و دیبای چین              ز تخت و ز تاج و ز تیغ و نگین 
در مراسم شادی، یال و گردن اسب را با مشک و زعفران می آراستند:
                     همه یال اسب از کران تا کران           بر اندوده مشک و می و زعفران
یا در موقع عزا و حادثه دلخراش، دم اسب را می بریدند و یا برای ادای احترام از آن پیاده می شوند. با توجه به اهمیت و نقش اسب در زندگی ایرانیان، فردوسی ازصفات مختلفی برای ستایش اسب استفاده کرده است.
                        فرود آمد از اسب سهراب زود         زمین را ببوسید و شادی نمود
در شاهنامه از واژه های باره، بارگی، مرکب، هیون، ستور به مفهوم اسب و اسب دار استفاده شده است. علاوه بر این در شاهنامه از وسایل مختلف مربوط به این هنر مانند زین توری، زین خدنگ، زین پلنگ زین تور یا ترکی، فتراک رکاب، ستام، لگام، عنان فسار و نعل نام برده شده است.


بازی ها، فنون و ورزش های رایج در شاهنامه
معمولا ابزارها و سلاح های متداول در شاهنامه به خوبی، فعالیت های نظامی ورزشی و برخی از فنون نبرد را نیز نشان می دهد. کشتی و مشت زنی، اسب سواری، تیراندازی و قیقاج زدن، ارابه و گردونه رانی، چوگان، نیزه پرانی و زوبین افکنی، شکار، سنگ گیری ( وزنه برداری)، کمند اندازی، شنا، شمشیر بازی، پیاده روی و دویدن، کوهپیمایی، شطرنج و نرد از رشته های متداول در شاهنامه است. وضعیت کمی برخی از این ورزش ها در جدول یک بر اساس دوره های تاریخی بیان شده است.
اطلاعات جدول (2) نشان می دهد که از بین 7 ورزش رایج (374 تکرار) درشاهنامه، شکار (30%)،  پیاده روی (25%)، چوگان (11%) وسنگ گیری (10%) به ترتیب دارای بیشترین تکرار می باشد و نرد دارای کمترین تکرار هستند. لازم به توضیح است که مهارت سوارکاری، در ترکیب با واژه سوار به عنوان یک صفت رزمی، 1099 بار بیان شده است که با در نظر گرفتن این موضوع، می توان ورزش اسب سواری را در رتبه اول قرار داد.
کشتی: از فنون ورزش های دونفره، در شاهنامه است که رواج زیادی در دوره پهلوانی داشت. کمربند زرتشتیان به نام کشتی یا بنددین نشان می دهد که این ورزش در سلسله های کهن ایرانیان وجود داشته و در اوستا و شاهنامه متداول بوده است. کشتی در واقع کمربندی است که به معنی آماده کار شدن تعریف شده است. بنابراین مهارت کشتی را می توان جزء قدیمی ترین رشته ها و فنون ورزشی در نظر گرفت که در نبردهای جنگی دونفره از آن استفاده می شد.
                           نه من کودکم گر تو هستی جوان        به کشتی کمر بسته دارم میان
                            چو شیران به کشتی درآویختند               زتن ها خوی و خون همی ریختند
                            بدو گفت خون و جنگ و نبرد        بکشتی پدید آید از مرد مرد
                            بکشتی بگردیم با یکدیگر            بگیریم هر دو دوال کمر
اهمیت کشتی در شاهنامه به گونه ای است که نتیجه نهایی بسیاری از نبردها به کشتی ختم یا مشخص می شد (مانند نبرد رستم و سهراب، نبرد بیژن و هومان، نبرد منیژه و خسرو). براساس نتایج این تحقیق، در شاهنامه تعداد 42 بار از واژه کشتی استفاده شده است. البته با توجه به فنون مختلف کشتی مانند دوال کمر، میان کمر، کمربند، کمرگاه، بند استفاده از این مهارت بیشتر خواهد شد. به نظر می رسد که رشته مشت زنی نیز جزو فنون قدیمی کشتی باشد و شاید در نبردهای شدید دونفره از این فن استفاده شده است (5).
                تهمتن شد آشفته از گفتنش                    یک مشت زد بر سر و گردنش
                 یکی مشت زد نیز بر گردنش                   کز آن مشت برگشت لرزان تنش
اطلاعات جدول (2) نیز نشان می دهد که صرف نظر از مهارت ها با رشته های ورزشی، بیشتر فنون مورد استفاده مربوط به ورزش کشتی است که از بین فنون، فن کمر یا کمرگیری از بسامد بیشتری 80 درصد  برخوردار باشد.
چوگان: از اولین ورزش های زیبا و گروهی ایران باستان و مورد علاقه گروه های سنی مختلف دختران، پسران و شاهان بود. به نظر می رسد که آموزش چوگان فقط به عنوان یک مهارت تفریحی و گروهی نبود و برای تربیت نظامی و جنگی نیز استفاده می شده است. از مفاد اشعار فردوسی معلوم می شود که گوی چوگان به صورت، سواره و پیاده، بازی می شد. ظاهراً جوانان را به فن تیراندازی و گوی و چوگان تعلیم می دادند و بازی چوگان مانند شکار جزو تعلیمات فنی جنگ بود. در بازی سواره، دوتن هماورد هریک 7 نفر یار انتخاب می کردند که در هر طرف بازی 8 نفر قرار می گرفت. در هنگام بازی گوی را در حالت تاخت می زدند و بازی های رسمی را به ساز آغاز می نمودند و در ابتدای بازی نیز ساز مخصوصی نواخته می شد (5).
در شاهنامه نیز نحوه انجام این بازی و متعلقات آن مانند اسب، میدان، گوی، سوار توصیف شده است. نتایج آن تحقیق نشان می دهد که تعداد 43 مرتبه از این واژه در شاهنامه استفاده شده است و اگر برخی از واژه های مربوط به آن مانند گوی بازی، گوی تاختن و غیره محاسبه شود  این تعداد افزایش خواهد یافت. فردوسی بر آموزش بازی چوگان تاکید می ورزد.
                     چو بر هفت شد رسم میدان نهاد                 هم آورد و هم رسم چوگان نهاد
                     کنون صد پسر گیرهم سال او                  به بالا و دوش و برو یال اوی
                     همان جا به پوشید با او به هم                 نباید که چیزی بود بیش و کم
                    همه کودکان را به میدان فرست                  به بازیدن گوی و چوگان فرست

علاوه بر آموزش و بازی چوگان برای کودکان، می توان از بازی چوگان به عنوان یک بازی تمرینی، نظامی و آمادگی جسمانی یاد کرد:
 
                   
شبی با سیاوش چنین گفت شاه                                که فردا بسازیم هر دو پگاه
                     اباگوی و چوگان به میدان شویم                                 زمانی بتازیم و خندان شویم
                          چو گرسیوز آمد بینداخت گوی          سپهبد سوی گوی بنهاد روی
                          چو او گوی و زخم چوگان گرفت         هماورد او خاک میدان گرفت
                          زچوگان او گوی شد ناپدید         تو گفتی سپهرش همی برکشید
                          چنین گفت با لشکر نامجوی         که میدان شما را و چوگان و گوی
                         چو گردان به میدان نهادند روی         زترکان به تندی ببردند گوی
                          سیاوش از ایرانیان شاد شد         بسان یکی سرو آزاد شد
                      زهرکس شنیدم که چوگان تو                نبینند گردان به میدان تو        

 
در جای دیگر نیز سیاوش از افراسیاب می خواهد که برای نبرد در مقابل تورانیان، افرادی را از سپاه ایران انتخاب کند که در چوگان مهارت داشته باشد.
اسب سواری و سوارکاری: ایرانیان اسب را به عنوان جانوری دلیر و نجیب دوست می داشتند و از اسب برای شکار، تیراندازی، نبرد، چوگان بازی و ارابه رانی استفاده می کردند. مهارت اسب سواری نه فقط در کودکان آموخته می شد بلکه به عنوان پسوند بسیاری از اسامی پسران مانند سهراب، گشتاسب، ارجاسب و غیره مورد احترام قرار می گرفت. در شاهنامه فردوسی از مفهوم اسب، اسب سواری  و سوارکار و سایر ابزارها وابسته به آن بسیار یاد شده است به طوری که تعداد 648 مرتبه فقط از واژه اسب استفاده شد و مستقماً به سواری کاری و اسب سواری اشاره نشده است که می توان از مفهوم ابیات به مهم بودن این واژه ها پی برد.
                  سواری و تیر و کمان و کمند           عنان و رکب و چه و چون و چند
                 هنرها بیاموختش سر به سر           بسی رنج داد که آمد به بر
اهمیت سوارکاری به اندازه ای است که در برخی از ابیات فردوسی از سوار یا سواری به عنوان صفت افتخارآمیز پهلوانی یاد شده است (5).
                    گزین گرد از آن نامداران سوار                 دلیران جنگی ده و دو هزار
                   عنان پیچ و گردافکن و گرزدار                  چون من کس نبیند به گیتی سوار
جالب توجه است که سوارکاری در شاهنامه از مهارت هایی بوده است که بسیاری از دختران و زنان درباری آن را می آموختند و برای شکار و تفریح و ارسال پیام از این مهارت استفاده می کردند.
                  یکی خواهرش بود گرد و سوار               بد اندیش و گردنکش و نامدار
                   زنی بود برسان گردی سوار            همیشه به جنگ اندرون نامدار
بررسی اشعار شاهنامه نشان می دهد که اقوامی مانند ایرانیان، زابلی ها، ترکان، تورانیان و تازیان در سوارکاری مهارت داشتند.
شکار: از مهمترین فعالیت های زندگی مردم عادی، تمرین نظامی جنگجویان و فعالیت تفریحی بزرگان درایران باستان بوده است در شاهنامه فردوسی 13 مرتبه واژه شکار شده است که اهمیت این فعالیت را در دوره پهلوانان نشان می دهد. البته اگر سایر واژه هایی مربوط به شکار مانند نخجیر، نخجیرگاه و نخجیرگیر در نظر گرفته شود، این تعداد بیشتر خواهد شد. با توجه به نقش اسب و اسب سواری در زندگی ایرانیان باید تیراندازی و شکار را نیز متداول ترین فعالیت زندگی، نظامی، ورزش و تفریحی در نظر گرفت.
آموزش شکار از دوره کودکی مورد تأکید شاهنامه می باشد. مثلاً یزدگرد سوم از 3 موبد برای تربیت بهرام گور استفاده می کند که دانش و هنرهای شکار و چوگان را به او بیاموزند.
برخی از ابیات نیز جنبه های تفریحی و گسترش شکار را برای مردم عادی نشان می دهد.
                   بزرگان ایران زبهر شکار                                به درگاه رفتند سیصد سوار
                    بیاسود چندی زبهر شکار                  همی گشت در کوه و مرغزار
جالب توجه است که شکار در مکان های مختلفی مانند بیشه، دشت، نخجیرگیر، کوه، مرغزار و نیستان انجام گرفت.
شطرنج: یکی از ورزش های فکری و ذهنی و از تفریخات سالمی که در فرهنگ ایران پیشینه ای طولانی دارد. براساس شاهنامه فردسی این بازی در زمان انوشیروان توسط هندیان ساخته و به ایران فرستاده شده است.
نتایج تحقیق نشان می دهد که واژه شطرنج 23 بار تکرار شده است که مربوط به پادشاهی انوشیروان و در داستانی است که نحوه ابداع شطرنج را در برمی گیرد. داستان اول به جنگ دوبرادر ناتنی و نگرانی مادرشان مربوط می شود که فردوسی شطرنج را به صورت تمثیلی ازجنگ آن دو شرح می دهد. حتی دراین داستان نحوه قرارگیری مهره ها بیان شده است.
درداستان دوم، بزرگمهر پس از رازگشایی شطرنج هندویان، خراج مورد تقاضای ایران توسط هندیان پرداخت می شود.
این موضوع نشان می دهد که در کنار انواع مهارت ها و ورزش های نظامی و جنگی با توجه به توانایی و نیروی جسمانی ایرانیان به مهارت های مربوط به معرفت و خرد توجه داشته اند.
شنا و فن عبور از آب و نگهداری خود و سلاح در آن در نزد ایرانیان مهم بوده است و احتمالاً دریانوردان نظامی ایران با این فن آشنا بودند. فردوسی، عبور رستم و کیخسرو از رودخانه را نشانه ای از مهارت شنا در ایرانیان می داند و در داستان فرار خسروپرویز، فرنگیس و گیو از رودخانه با سلاح می گوید:
                به آب اندر افکند خسرو، سپاه                    چوکشتی همی راند تا بارگاه
                 پس او فرنگیس و گیو دلیر                   برون شد زجیحون و از آبگیر
               چو از رود کردند هر سه گذر                   نگهبان کشتی شد آسیمه سر
               ندیدم نه هرگز نشنیدم چنین                    که کردی کسی آب دریا زمین
در داستان رستم با اکوان دیو نیز فردوسی مهارت شناگری رستم را یادآوری می کند.
پیاده روی و دویدن: از جمله ورزش های رایج در آن زمان بود که اهمیت خاص به آن می دادند. در تحقیق حاضر، ایندو مفهوم با مفاهیمی مانند (دوان، پیاده دوان، دو) در شاهنامه بیان شده است.
              برفتند هر دو پیاده دوان                                 ز پیش سپه تا بر پهلوان
دویدن صبحگاهی و ارزش کاربردی در برنامه آمادگی سربازان، برای شرکت در بازی ها و دیگر فعالیت ها داشته است.
سنگ گیری:  این ورزش را می توان شکل اولیه وزنه برداری دانست که زورگیران (پهلوانان معرکه گیر) از آن به عنوان یکی از مهارت های ورزشی استفاده می کردند. رواج زورخانه این نوع تمرین قدرتی (بلند کردن وزنه و وسایل سنگین) بخشی از برنامه گود را تشکیل می داد (21). در جنگ رستم با شاه مازندران، تن ایشان مانند یک کوه سنگی، سخت و سنگین می شود که جز رستم کسی نتوانست آن را از جا بلند کند. احتمالاً تشبیه فردوسی نشان می دهد که بلند کردن سنگ یا اشیاء سنگین جزء مهارت های پهلوانان آن زمان تلقی می شده است. البته استفاده از گرزهای سنگین را نیز می توان جزء این مهارت ها در نظر گرفت.
                      زلشکر هر آنکس که بد زورمند                               بسودند سنگ آزمودند چند
                      نه برخاست از جان سنگ گران                               میانه درون شاه مازندران
                       گو پیلتن گرد چنگال بار                       برآن آزمایش نبودش نیاز
                     برآن گونه آن سنگ را برگرفت                                کزوماند لشکر سراسر شگفت
در داستان دیگری رستم قدرت خود را در بلندکردن سنگی نشان میدهد که بر چاه بیژن نهاده بودند.
در ابیات زیر به نظر می رسد که سنگ احتمالاً به معنی قدرت، توان بدنی و یا وسیله ای برای تمرین بوده است.
                سرمایه مرد سنگ است و خرد                             به گیتی بی آزاری اندر خورد
               در دانش وانگهی راستی                                کزین دو نیابی روان کاستی
نیزه پرانی و زوبین پرانی:  یکی از مهارت های آموزشی و فنو

دیدگاه خود را ثبت کنید